مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
هر دلی شیداست ایزد را، بگوید یاعلی هر که مجنون است سرمد را، بگوید یاعلی هر که مشتاق است احمد را، بگوید یاعلی هر که میخواند محمد را، بگوید یا علی یا عـلی گـفـتم عـلیِ اکـبـرش آمـد به یاد یا عـلی گـفـتم گـل پیـغـمبرش آمد به یاد یاد اکـبـر یـاد سـرمـد را به دلهـا آورد یـاد اکـبـر یـاد احـمـد را به دلهـا آورد یـاد اخــلاق مـحـمـد را بـه دلهـا آورد یاد عشق و شورِ بیحد را به دلها آورد مظهر خُلق لطیف و شور و احساس آمده خلقاً و خُلقاً به احمد اشـبـه الـنـاس آمـده کیست شِبه مصطفی، آنکه شبیه حیدر است کیست مجذوب خدا، آنکه ز نسل کوثر است کیست شاگرد حسن، نامش علیِ اکبر است کیست فرزند حسین، آنکه همان پیغبر است سیرت و صورت نبی را مثل و همسان است او ظاهر و باطن چنان ختم رسولان است او چون قلم در وصفِ او شعرِ خدایی میسرود رویْ احمد، مویْ احمد، خویْ احمد مینمود چون نقاب از چهرهاش دستانِ رحمت میگشود دل ز مادر، دل ز بابا، دل ز خِلقت میربود رویِ او میخواست از ایزد که چون احمد شود جسم او حـق داشت تا آئیـنۀ سرمد شود صاحب جود و کرامت در مناعت بینظیر سیرهاش تهذیبِ نفس و در اطاعت بینظیر بندهای پاک و مطهر در عبادت بینظیر راست میگویم که باشد در شجاعت بینظیر در ولادت بینظیر و در شهادت بیبدیل کیست او پور خلیل و کیست او اول قتیل در مصافِ او ندارد هیچکس تابِ قرار میشکافد از هجوم خود سپاهی بیشمار میدرَد شمشیراو هوهو کنان چون ذوالفقار تا بجنبد دشمنش، سرهاست که گردد شکار عزمِ میدان کردنش، والله چون عزم علیست شیوۀ جنگیدنش، بالذّات چون رزم علیست وقت میدان رفتنش، قلب فضا را میدرَد با قـدمهـایش دل بـابـای خود را میبرد تیربـارانِ حـرم را بر تنِ خود میخـرد آه، از آندم که روحش سوی جنّت میپرد جسمش از شمشیر و نیزه، إرباً إربا میشود تشنهلب جان میدهد، قربان بابا میشود رویِ زانو میکشد خود را کنار او حسین میشود پیـش سپاهی، بیقرار او حسین وای از قلب حزین و چشم خونبار حسین تا به حـالا کس ندیـده، دیـدۀ تـار حسین در میان هلهله خواهر به دادش میرسد آری آری یاریِ مـادر به دادش میرسد |